ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
دلم لک زده؛
برای وقتی که مشق هایم را می نوشتم و آفتاب هم کمی از تابشش کم می شد تا مادرم اجازه می داد که به کوچه بروم و بازی کنم!
بوی شرجی و هرم گرما
طعم آب شور از لوله ی حیاط
شکوه و عظمت هر چیزی که برای اولین بار تجربه می کردم
صداقت چشمان دوستانم
بوی نمناک خیال وقتی که خاک را برای ساختن یک ساختمان زیر زمینی حفاری می کردم
گشتن دنبال بقایای بمب های صدام در خرابه ها
یاد پدر وقتی او را از سر کوچه می دیدم
انگار هر چه که بود و نبود در همان کودکی ماند، الان فقط فرار رو به جلو داریم.
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
ناله زیر و زار من زارترست هر زمان
بس که به هجر میدهد عشق تو گوشمال من
برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من