ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
امروز دوستم تصویری برام فرستاد که خیلی آشنا بود، باهاش تماس گرفتم گفتم دمت گرم عجب دستگاهی ساختی من چندتا ایده دارم برای بهتر شدن کار دستگاه و تولیدش دارم، گفت احسان 3 هفته ی پیش قرار بود نظرت رو در موردش بدی، این همون ایده است که الان به مرحله ی تولید رسیده!
هین مگو فردا که فرداها گذشت
تا به کلی نگذرد ایام کشت
پ.ن:
بعضی اوقات یادمون میره که فقط تلاش نتیجه بخشه نه حرف و وعده.
بعضی وقت ها هم یادمون میره که خودمون قربانی تعلل و تعلیق افراد دیگه هستیم و خودمون هم همون راه رو پیش می گیریم.
بنشین!
مرو!
که در دلِ شب، در پناه ماه..
خوش تر ز حرفِ
عشق و
سکوت و
نگاه نیست
بنشین..
و جاودانه به آزار من مکوش
یک دم کنار دوست نشستن گناه نیست!
من مکرر به دوستان گفته ام، اسلام و ادیان مى خواهند انسان عاشق تربیت کنند. نمى گویم انسان بى عقل، مى گویم انسانى که هم عاقل باشد و هم عاشق.
نمى خواهد عاقل بى عشق تربیت کند. آنچه مى خواهد، عاشق عاقل است.
انسانى که حساب ها را برسد، چشمهایش را باز کند، گوشهایش را باز کند، زمینهها را مطالعه کند، مقتضیات را نگاه کند، استعدادها و آمادگیها را حساب کند، موانع را حساب کند، مشکلات را حساب کند، تمام اینها را حساب کند و راه مناسب را انتخاب کند.
اما این را بداند که در زندگى، از تلاش باز ایستادن وجود ندارد. این، کارِ آدم عاشق است. در او شورى و گرمایى است که نمى گذارد آرام بگیرد. آرامش انسانهاى نومید، انسانهایى که ممکن است محاسبه آنها را به نومیدى بکشاند، در آنها نیست.
اگر بنا باشد که شما به جای اینکه اقتصاد مردم را درست کنید، به جای اینکه این کشور را بررسی کنید، ببینید کجاهاست که مخروبه است و مردم از همه چیز ساقط هستند، به جای این اگر بنشینید سر مسند و با حرف و با فحاشی به هم، مسائل را غفلت از آن بکنید، این همان است که قدرتهای بزرگ میخواهند تا این مملکت خرابه بماند و صدای مردم درآید. این همان است. شما هم عمال امریکایید، منتها ملتفت نیستید!
"نگران نباش اینا همش فیلمه"
این رو مادرم بهم می گفت وقتی که پای فیلمی گریه می کردم .
حالا هر وقت کنار موقعیت دردناکی در جامعه قرار می گیرم این حرف رو به خودم می گم و آروم از کنارش رد می شم.
ای کاش همون موقع بهم می گفتن: " اینها بخشی از واقعیت های این جامعه است که قراره با اون مواجه بشی( و این هم یک نوع همدردی لوکس می شد که فقط پشت تلوزیون تجربه اش کرد.)
اگر ناراحتت می کنه باید قوی بشی و کاری که از دستت بر میاد رو انجام بدی."
امروز افراد جامعه با همه ی درد و ناراحتی هاش از کنارم رد می شوند و من فقط تماشاگرم.