ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
ما حاشیهنشین هستیم.
مادرم میگوید: "پدرت هم حاشیهنشین بود، در حاشیه به دنیا آمد، در حاشیه جان کند و در حاشیه مرد. "
من هم در حاشیه به دنیا آمدهام.
من در حاشیه بزرگ شدم و به مدرسه رفتم.
در مدرسه گفتند: "جا نداریم. "
مادرم گریه کرد. مدیر مدرسه گفت: " آقای ناظم اسمش را در حاشیه دفتر بنویس تا ببینیم! "
من در حاشیه روز، به مدرسه شبانه میروم.
در حاشیه کلاس مینشینم.
در حاشیه مدرسه مینشینم و توپ بازی بچهها را نگاه میکنم، چون لباسم همرنگ بچهها نیست.
من روزها در حاشیه خیابان کار میکنم و بعضی شبها در حاشیه پیادهرو میخوابم.
من پاییز کار میکنم، زمستان کار میکنم، بهار کار میکنم. تابستان کار میکنم و در حاشیه کار، زندگی میکنم.
من حاشیهنشین هستم.
ولی معنی کلمه حاشیه را نمیدانم.
از معلم پرسیدم: "حاشیه یعنی چه؟"
گفت: "حاشیه یعنی قسمت کناره هر چیزی، مثل کناره لباس یا کتاب، مثلاً بعضی از کتابها حاشیه دارند و بعضی از کلمات کتاب را در حاشیه مینویسند؛ یا مثل حاشیه شهر که زبالهها را در آنجا میریزند"
من گفتم: " مگر آدمها زباله هستند که بعضی از آنها را در حاشیه شهر ریختهاند؟" معلم چیزی نگفت... (1)
پ ن :
- به بهانه روز مستضعفین
- هر از چند گاهی از حصاری که دور خود و خانواده خود کشیده ایم بیرون بیاییم و جهان را از دید اقشار ضعیف جامعه ببینیم.
- هر از چندی فرزندان خود را با محیط ها و طبقه های دیگر جامعه نیز آشنا کنیم تا دغدغه های بزرگ تری در دل داشته باشند. " مدارس خاص، تفریحات خاص، سفر های خاص و... " باعث می شود فرزندان ما درک درستی از جامعه اطراف خود پیدا نکنند.(بنده نظری راجع به سلیقه شما در انتخاب مدرسه و... ندارم – صرفا هر از چندی - ).
- کرم خواندهام سیرت سروران / غلط گفتم، اخلاق پیغمبران (2)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- گزیده ای از داستان حاشتیه، کتاب بی بال پریدن ، نوشته مرحوم قیصر امین پور
2- گفتار اندر نواخت ضعیفان، سعدی