اگر بنا باشد که شما به جای اینکه اقتصاد مردم را درست کنید، به جای اینکه این کشور را بررسی کنید، ببینید کجاهاست که مخروبه است و مردم از همه چیز ساقط هستند، به جای این اگر بنشینید سر مسند و با حرف و با فحاشی به هم، مسائل را غفلت از آن بکنید، این همان است که قدرتهای بزرگ میخواهند تا این مملکت خرابه بماند و صدای مردم درآید. این همان است. شما هم عمال امریکایید، منتها ملتفت نیستید!
"نگران نباش اینا همش فیلمه"
این رو مادرم بهم می گفت وقتی که پای فیلمی گریه می کردم .
حالا هر وقت کنار موقعیت دردناکی در جامعه قرار می گیرم این حرف رو به خودم می گم و آروم از کنارش رد می شم.
ای کاش همون موقع بهم می گفتن: " اینها بخشی از واقعیت های این جامعه است که قراره با اون مواجه بشی( و این هم یک نوع همدردی لوکس می شد که فقط پشت تلوزیون تجربه اش کرد.)
اگر ناراحتت می کنه باید قوی بشی و کاری که از دستت بر میاد رو انجام بدی."
امروز افراد جامعه با همه ی درد و ناراحتی هاش از کنارم رد می شوند و من فقط تماشاگرم.
آقای مقام ارشد برای حل این مشکل چه برنامه ای دارید؟
- همانطور که مستحضر هستید این یک مشکل جهانی است و تمام دنیا با آن دست و پنجه نرم می کنند.
آقای مقام ارشد برای حل آن مشکل چه طرحی ریخته اید؟
- متاسفانه تاکنون در جهان هیچ مورد مشابهی برای این مشکل نبوده و فقط اینجا این اتفاق افتاده است.
پ.ن:
الگوریتم ساده ی مسئولین کشور برای حل مشکلات؛
1- یا این مشکل قبلا در جایی از دنیا وجود داشته ، بنابراین دیگر مشکلی نیست.
2- یا این مشکل فقط برای ماست و یک پدیده محسوب می شود، بنابراین دیگر مسئله ای نیست.
می خواستم
شعری برای جنگ بگویم
دیدم نمی شود
دیگر قلم زبان دلم نیست
گفتم :
باید زمین گذاشت قلمها را
دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست
باید سلاح تیزتری برداشت
باید برای جنگ
از لوله ی تفنگ بخوانم
- با واژه ی فشنگ -
صاحبان عقیده و ایمان از مرگ نباید هراس کنند تا چه رسد به فحش ناکسان.
چون که اصل مصلحت اجتماع است.
آنجا که مصالح اجتماع تامین نباشد، مصالح مردم تامین نخواهد بود و تشخیص اینکه چه اشخاصی روی مصالح جامعه مقاومت می کنند و چه اشخاصی روی مصالح خودشان، با مردم است. الحق هم که مردم از عهده این تشخیص خوب بر می آیند».
هر وقت یک مرد پیدا شد که بگه من اومدن شما ملت تنبل و مغرور رو درست کنم، می فهمم که آمده برای انجام کار .
وگرنه با هندوانه زیر بغل گذاشتن و من بمیرم،تو بمیری امورات مملکت پیش نمیره!
« حکومت در درجه اول وظیفه اش این است که معیارهایی را که معیار انسانیت است را تامین کند».شهید مطهری
معدنی که در گلستان فرو ریخت نه اولین معدن است و نه آخرین معدن.
حداقل هزینه ای که برای ژست دادن مسئولین بی معرفت در سفر به محل حادثه می شود شاید بالای 100 میلیون تومان باشد( از تدابیر امنیتی ، ایاب و ذهاب گرفته تا تدارک منیجک، پاچه خوار و...) این در حالی است که کارفرمای نامرد حتی از پوشاندن یک دست لباس کار درست و حسابی به کارگران دریغ می کرده و مطالبات و حقوق و... هم بماند.
تصاویر و ویدیو های فرد مورد نظر که به معدن رفت را دیدم، به نظرم هر کس دیگری که دایه دار این قضیه هم بود(مثل کبوتران حرم ) باز هم با همان واکنش کارگر ها رو به رو می شد، چنانچه سعدی می فرماید:
وقت ضرورت که نباشد گریز
دست بگیرد لب شمشیر تیز
پ.ن : چرا کارگری که با 12 ساعت کار قدرت تامین معاش خودش را ندارد یا حتی از حقوق اولیه ی کارخودش هم بی بهره است نباید علیه حاکم دست به ظغیان بزند؟
آخر ای مظلوم! از مظلومِ چون خود یاد کن
چون ببینی ظالم از ظالم حمایت میکند