مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

کار و کاردان

مردکی را چشم درد خاست،

 پیش بیطار رفت که؛ دوا کن!

 بیطار از آن چه در چشم چارپای می کند در دیده او کشید، و کور شد.

 حکومت به داور بردند،

گفت برو هیچ تاوان نیست، اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی.

 

  مقصود ازین سخن آن است تا بدانی که هر آن که ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آن که ندامت برد به نزدیک خردمندان به خفت رای منسوب گردد.

 

ندهد هوشمند روشن رأى

به فرومایه کارهاى خطیر

 

بوریا باف اگر چه بافنده است

نبرندش به کارگاه حریر


پی نوشت:

با صدای مرحوم خسرو شکیبایی بشنوید.

محکومین به فنا

به گزارش خبرنگار شانا(شبکه اطلاع رسانی نفت و انرژی)، میدان مشترک پارس جنوبی هم اکنون با تلاش شبانه روزی کارکنان صنعت نفت، روزانه ٤٦٠ میلیون مترمکعب گاز تولید می کند و این در حالی است که این روزها ٥٥٠ میلیون مترمکعب گاز در بخش خانگی کشور مصرف می شود.


مصرف ما بیش از تولید ماست، بنابراین بدون هیچ دانش و تخصص خاصی می توان به این نتیجه رسید که سرانجام کشور ما در صورتی که نفت به قسمت آخرش برسد- همان گونه که هورت کشیدن آخر آبمیوه موجبات کدورت ما را فراهم می آورد - روزگار آشفته ای خواهیم داشت.


ای کاش یک بار دور هم جمع بشویم و بدون هوچی گری و یا من بمیرم ، تو بمیری فکری به حال مملکت خودمان بکنیم؛ برای وقتمان ، پولمان ، آبرویمان و در آخر دینمان ازرش قائل بشویم.

این کشور بلاخره راه توسعه و آبادانی خودش را پیدا می کند ، باید بتوانیم ما هم نقشی در این صحنه بازی کنیم.


یک سوال شاید بی ربط:

وقتی که آقای شاه شاهان -با کلی پسوند و پیشوند دیگر- جناب قذافی با چادر و شتر در مقر سازمان ملل اتراق می کرد تصور ما نسبت به ایشان چه بود؟ کسی می گفت که عجب آدم تجدد گرای باحالی است؟


حل مسئله

نسل موش های کور تا امروز به خاطر این قضیه منقرض نشده که آن ها تا به حال در یک تونل بن بست نمانده و تغییر مسیر داده اند،لذا برای زندگی انسان که یک معادله چند مجهولی است و تنها راه نجات در آن داشتن مهارت حل مسئله است؛ یا باید هوشمند بود که با برنامه ریزی و تدبر به بن بست نرسیم ، یا می بایست موشمند بود که در بن بست نمانده و برگردیم.

رنج بیهوده در طلب علم

دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد؛


علم چندان که بیشتر خوانی

چون عمل در تو نیست نادانی


نه محقق بود نه دانشمند

چارپاپیی برو کتابی چند


آن تهی مغز را چه علم و خبر

که بر او هیزم است یا دفتر


پ.ن : در نوشته های قبلی ام در رابطه با تولید تکنولوژی های نفتی با استفاده از دانشمندان این عرصه عرض کرده بودم که مفت و دو دستی آن را تقدیم آمریکا نکنیم، حالا تخفیف میدهم و استدعا دارم که آب های آشامیدنی که از چشمه های مملکت خودمان استخراج می شوند را با نشان های خارجی نفروشیم!

آب متبرّک

هیچ جور در کت من نمی رود که برای آب، ظرف و کارگر مملکت خودمان یک نشان خارجی تولید کننده باشد.

وقتی که آب آشامیدنی را با نشان های مختلف آمریکایی و اسرائیلی در بازار خرید می کنیم، غیر این که این نشان ها روی آب ها نقش تبرکی دارند، کارایی منطقی دیگر نمی توانیم پیدا کنیم.

پول از من کار از تو

عناوین 99درصد اخبار مرتبط با نفت و گاز و انرژی:

زمینه ی همکاری ایران با فلان جا بررسی می شود،ابراز تمایل برای همکاری کجا آباد در بخش نفت و گاز...


پ.ن :  در کل یک مفهوم دنبال می شود زمین را ما می دهیم شما کار کنید و پولش را بدهید.

چنان با افتخار حضور خارجی ها را در صنایع استراتژیک خودمان جار میزنیم که بعید می دانم خود آن ها برای حضور در یک کشور خارجی اینقدر ذوق بکنند.

حق حقوق بشر

... طبیعی به نظر می رسد کسی که در طول حیات خود هیچ گاه در مظان اتهام نبوده و کسی با دید چپ به او نگاه نکرده و مثل ما رعایای بی چیز مجبور نبوده استعلام،برائت، و وجاهت برای هر کار خود ارائه کند امروز بلغور کننده حرف های حقوق بشری بشود!

از کسانی که یدک کشی لقب امیر کبیر وقت دارند و هچنین حماله الحطب های ایشان انتظار می رود نه کار امیرکبیر گونه برای مملکت- که ما را به خیر شما امید نیست -که به خانه خود سر و سامانی بدهند.

 

اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی

بر آورند غلامان او درخت از بیخ

به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد

زنند لشکریانش هزار مرغ بر سیخ

برابری

... زندگی آزاد است و برابری در هواییست که استنشاق می کنیم .


پ.ن: اگر شاعر مرحوم " لنگستون هیوز" زنده می بود و یک سفر درون شهری از شمال تهران به جنوب آن می رفت و یک سفر بیرون شهری از شمال تا جنوب کشور به انجام می رساند به این باور می رسید که برابری حتی در هوایی نیست که تنفس می کنیم!

پسا انتخابات

متن زیر را بعد از انتخابات منتشر می کنم تا مورد تکفیر قرار نگیرم!


این که برای کل مملکت دوتا لیست تهیه بشود و مردم از بین این ها انتخاب کنند بد نیست، به شرط این که تنظیم کنندگان لیست مسئولیت قبول کنند و حاضرین در لیست نیز به چهارچوب لیست متعهد باشند.

 نه این که سالادی از یک سری افراد جویای نام و بلکه هم نان درست بشود تا این که بگوییم ما هم لیستی داریم، از جوان ترین اقتصاد دان جهان گرفته که یک خط هم سابقه از او جایی درج نشده تا سیاستمدارانی که به برکت موافقت یا مخالفت باید طرح خاص انتخاب می شوند.

چاره کار اشتباه انجام اشتباهات  دیگر نیست.

حاصل انتخاب بر روی محور حرف و شعار 88 شد، و امیدوارم که این یکی این طور نشود.

 

پــیــش‌بــیــنــی کـه عـاقـلـان کـردنـد

بـــعــد ازیــن آشــکــار مــی‌بــیــنــم

 

ســـفـــهـــا را بـــه کـــارهـــای بــزرگ

داخــــل و بـــرقـــرار مـــی‌بـــیـــنـــم

 

مـــلــتــی را کــه شــد فــرامــشــکــار

عـــاقـــبــت اشــکــبــار مــی‌بــیــنــم

 

چـــاپــلــوســان و چــاکــران قــدیــم

روی مـــجـــلـــس هــوار مــی‌بــیــنــم

 

خــیــل بــی‌عــرضــگــان جــاهــل را

داخـــل کـــار و بـــار مـــی‌بـــیـــنـــم

 

و آدمــی را کــه تــرک تــجــربــه کـرد

بـــی‌تـــعـــارف حـــمـــار مــی‌بــیــنــم  


«ملک الشعرای بهار»

خدمت معشوق و می کنیم

فکر کنم که مردم ما از قیل و قال مدرسه خسته شده اند و به خدمت معشوق و می روی آورده اند.

 

پ.ن:


وقتی که کانال تلگرام مجله خردنامه همشهری 568 عضو دارد و کانال شیخ پشم الدین بیش از 190000 تا عضو دارد.


ما استادهای توجیح هستیم؛

-بالاخره لازمه که تفریح کنیم همش که کار نمی شه

-کلا وقتی تفریح نمی کنی چه گلی به سر خودت و مملکت می زنی