-
شعری برای جنگ
چهارشنبه 3 خرداد 1396 21:23
می خواستم شعری برای جنگ بگویم دیدم نمی شود دیگر قلم زبان دلم نیست گفتم : باید زمین گذاشت قلمها را دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست باید سلاح تیزتری برداشت باید برای جنگ از لوله ی تفنگ بخوانم - با واژه ی فشنگ - می خواستم شعری برای جنگ بگویم شعری برای شهر خودم - دزفول - دیدم که لفظ ناخوش موشک را باید به کار برد اما موشک...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 خرداد 1396 15:53
همان که شست ز خاطر جواب نامهء من هزار نامهء ننوشته را جواب رساند
-
ز غفلت نیست
سهشنبه 2 خرداد 1396 15:52
اگر نمی چکدم خون ز دل ز غفلت نیست که نم ز تندی آتش درین کباب نماند
-
ساده بپرسیم تا پاسخ ساده بگیریم
یکشنبه 31 اردیبهشت 1396 01:01
پاسخ تو به سوالات پیچیده ی من وضعیت پا درهوایی امروز من را رقم زده است، شاید اگر همان اول دنبال فلسفه ی لاجوردی از یک نیاز ساده نبودم زندگی ام اینطور درهم و برهم نمی شد. حالا با چندین گره کور در مدار زندگی، ساده نشسته ام کنار پنجره، حبیب می خواند:« سر داده در سکوتی آوای بی نوایی، پیچد در آسمان ها ناله های جدایی»، با...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 اردیبهشت 1396 22:58
خبرم رسید امشب که نگار خواهی آمد سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد به لبم رسیده جانم، تو بیا که زنده مانم پس از آن که من نمانم، به چه کار خواهی آمد غم و قصه فراقت بکشد چنان که دانم اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد منم و دلی و آهی ره تو درون این دل مرو ایمن اندر این ره که فگار خواهی آمد همه آهوان صحرا سر خود گرفته بر...
-
امان از نودولتان
جمعه 29 اردیبهشت 1396 01:40
گوییا باور نمیدارند روز داوری کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان کاین همه ناز از غلام ترک و استر میکنند پ.ن: در برخورد با بعضی از آدم ها این چند بیت رو با خودم تکرار می کنم تا آراشم حفظ بشه!
-
نبیند مدعی جز خویشتن را
پنجشنبه 28 اردیبهشت 1396 12:10
یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز. شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته ، پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمیدارد که دوگانه ای بگزارد، چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند! گفت: جان پدر تو...
-
دمت گرم و سرت خوش باد
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1396 01:25
دمی او را ببینم که دلبر دلم تنگه شبی با ما به سر بر تو گل بر سر زنی ای نو گل مو(من) به جای گل زنم مو(من) دست بر سر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من بیمایه که باشم که خریدار تو باشم حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری که من آن مایه ندارم که به...
-
یاد بغض آلود بندر
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396 18:10
دلم لک زده؛ برای وقتی که مشق هایم را می نوشتم و آفتاب هم کمی از تابشش کم می شد تا مادرم اجازه می داد که به کوچه بروم و بازی کنم! بوی شرجی و هرم گرما طعم آب شور از لوله ی حیاط شکوه و عظمت هر چیزی که برای اولین بار تجربه می کردم صداقت چشمان دوستانم بوی نمناک خیال وقتی که خاک را برای ساختن یک ساختمان زیر زمینی حفاری می...
-
اصل مصلحت اجتماع است
یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 16:29
صاحبان عقیده و ایمان از مرگ نباید هراس کنند تا چه رسد به فحش ناکسان. چون که اصل مصلحت اجتماع است. آنجا که مصالح اجتماع تامین نباشد، مصالح مردم تامین نخواهد بود و تشخیص اینکه چه اشخاصی روی مصالح جامعه مقاومت می کنند و چه اشخاصی روی مصالح خودشان، با مردم است. الحق هم که مردم از عهده این تشخیص خوب بر می آیند».
-
نزدیک ساعت 5 عصر
شنبه 23 اردیبهشت 1396 16:21
معمولا سعی می کنم از مدار آرامشی که برای خودم درست کردم خارج نشم یعنی نه عصبی بشم و نه ناراحت! سعی می کنم برای این کار به شکل عجیبی خودم رو نسبت به واقعیت های پیرامونم پرت نشون بدم، ولی امان از وقتی که چندتا متغییر با هم دست به دست هم بدن و در شرایطی گیر بیوفتی که مسلمان نشنود و کافر نبیند، دنیا جهنمی میشه که محاله به...
-
کاندیدای اصلح
جمعه 22 اردیبهشت 1396 01:11
هر وقت یک مرد پیدا شد که بگه من اومدن شما ملت تنبل و مغرور رو درست کنم، می فهمم که آمده برای انجام کار . وگرنه با هندوانه زیر بغل گذاشتن و من بمیرم،تو بمیری امورات مملکت پیش نمیره! پ.ن: متفق القول هیچ کدام از 3+3 نفر نه از قانون اساسی حرف میزنند و نه از سند چشم انداز
-
دل اگر دل باشد
پنجشنبه 21 اردیبهشت 1396 10:52
میان ماندن و نماندن فاصله تنها یک حرف ساده بود. از قول من به باران بی امان بگو : دل اگر دل باشد ، آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 اردیبهشت 1396 16:25
بر من جفا ز بخت من آمد، وگرنه یار حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت
-
وظیفه ی حکومت بنگاه داری نیست!
دوشنبه 18 اردیبهشت 1396 13:18
« حکومت در درجه اول وظیفه اش این است که معیارهایی را که معیار انسانیت است را تامین کند».شهید مطهری معدنی که در گلستان فرو ریخت نه اولین معدن است و نه آخرین معدن. حداقل هزینه ای که برای ژست دادن مسئولین بی معرفت در سفر به محل حادثه می شود شاید بالای 100 میلیون تومان باشد( از تدابیر امنیتی ، ایاب و ذهاب گرفته تا تدارک...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 اردیبهشت 1396 19:42
فالمان هرچه باشد باشد ... حالمان را دریاب ! خیالکن حافظ را گشودهای و میخوانی : « مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید » یا « قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود » چه فرق ؟ فال نخوانده ی تو منم !
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 اردیبهشت 1396 20:33
ز رفتن تو ز جسم ضعیف جان رفته همای از سر این مشت استخوان رفته دو دولت است که یکبار آرزو دارم تو در کنار من و شرم از میان رفته به نوبهار چنان غره ای که پنداری که خار در قدم موسم خزان رفته امید گوشه چشمم به دستگیری توست که در رکاب تو از دست من عنان رفته کلاه گوشه دودم به عرش ساییده است حدیث عشق تو هرگاه بر زبان رفته
-
ببار ای بارون ببار!
چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396 12:28
غمگین که می شویم، هوا بارانی می شود. باور نداری؟ بی تو در کلبه گدایی خویش رنجهایی کشیدهام که مپرس همچو حافظ غریب در ره عشق به مقامی رسیدهام که مپرس
-
اگر مرا اهلی کنی
سهشنبه 12 اردیبهشت 1396 17:14
زندگی من یکنواخت است. من مرغ ها را شکار میکنم و آدم ها مرا. تمام مرغ ها به هم شبیه اند و تمام آدم ها با هم یکسان. به همین جهت در اینجا اوقات به کسالت میگذرد. ولی تو اگر مرا اهلی کنی، زندگی من همچون خورشید روشن خواهد شد. من با صدای پایی آشنا خواهم شد که با صدای پاهای دیگر فرق خواهد داشت. صدای پاهای دیگر مرا به سوراخ...
-
نگاهت
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 09:47
میان آفتابهای همیشه زیبایی تو لنگریست نگاهت شکست ستمگریست و چشمانت با من گفتند که فردا روز دیگریست.
-
نگاه مهربان و لبخند دوست داشتنی!
یکشنبه 10 اردیبهشت 1396 16:20
کیستی که من اینگونه به جد در دیارِ رؤیاهای خویش با تو درنگ میکنم؟ در نگاهت همهی مهربانیهاست: قاصدی که زندگی را خبر میدهد.
-
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
شنبه 9 اردیبهشت 1396 23:38
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش ای دل! اندر بند زلفش از پریشانی منال مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش رند عالمسوز را با مصلحتبینی چه کار؟ کار ملک است آن چه تدبیر و تأمل بایدش تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام...
-
سکوت سر شار از ناگفته هاست!
شنبه 9 اردیبهشت 1396 12:37
این چند روز هر چی که می نویسم رو می فرستم به چرکنویس های بلاگ اسکای، دستم به نوشتن نمیره! همیشه دوست داشتم خوش قولی یکی از صفات بارزم باشه، اما بدبختانه اینجاست که خیلی از متغییر ها از دست ما خارجه، مثلا پیش اومده یک روز صبح از خواب پاشی و ببینی بارونی که دیشب اومده تمام لباس هایی که انظار داشتی امروز بپوشی رو گلی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 اردیبهشت 1396 23:09
آنها که خواندهام همه از یاد من برفت الا حدیث دوست که تکرار میکنم چون دست قدرتم به تمنا نمیرسد صبر از مراد نفس به ناچار میکنم
-
زندگی شوخی تلخی است!
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 21:45
عزیز نسین یکی از نویسندگان معاصر ترکیه است، وی خالق طنزهای فاخر اجتماعی و سیاسی از سال 1945 بوده است. داستان های وی ظاهری طنز داشته اما در باطن تلخی زندگی توده های بی صدا را فریاد می زند. امروز وقتی آقای روحانی برای بار دوم از مجموعه اقدامات صد روزه با آن پوزخند صحبت کرد و توجه به روزگاری که این چند روز گذراندم، یاد...
-
با غزلی
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 21:33
من با غزلی قانعم و با غزلی شاد تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد خدایا خودت شاهدی!
-
لااقل باران را بهانه کن!
سهشنبه 5 اردیبهشت 1396 22:36
می دانم حالا سالهاست که دیگر هیچ نامه ای به مقصد نمی رسد حالا بعد از آن همه سال،آن همه دوری آن همه صبوری من دیدم از همان سر صبح آسوده هی بوی بال کبوتر و نای تازه نعنای نورسیده می آید پس بگو قرار بود که تو بیایی و ...من نمی دانستم! دردت به جان بی قرار پر گریه ام پس این همه سال و ماه ساکت من کجا بودی؟ حالا که آمدی حرف...
-
دوست داشتن زیباست
سهشنبه 5 اردیبهشت 1396 01:01
دانی از زندگی چه می خواهم من تو باشم ، تو ، پای تا سر تو زندگی گر هزار باره بود بار دیگر تو ، بار دیگر تو آنچه در من نهفته دریایی ست ... کی توانِ نهفتنم باشد با تو زین سهمگین توفانی کاش یارای گفتنم باشد بس که لبریزم از تو می خواهم بروم در میان صحراها سر بسایم به سنگ کوهستان تن بکوبم به موج دریاها بس که لبریزم از تو می...
-
شکل دادن به یک وجود یعنی تربیت
دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 20:47
معنی تربیت شکل دادن به یک وجود است. چه عواملی انسان را تربیت می کنند؟ به نظر من ۵ عامل یک فرد را می سازد: اول مادر است، که اولین ابعاد وجودی یک طفل را می سازد. دوم، پدر; سوم، مکتب و مدرسه و فرهنگ است. چهارم، تمدن است. پنجم، اساساً روحِ زمان است. مثلاً شما: مادرتان شما را تربیت کرده; تربیت دوم، پدر است; تربیت سوم، درسی...
-
هیچ وقت کم نیار
دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 17:12
دوست ظریفی دارم که هر از گاهی در مرز بین شوخی و جدی به فراخور وضعیت موجود جملات تاثیر گذاری می گوید که من اسم آن را می گذارم اکسیر کلام! جمله آخرش هم شاید چنان ادبی و شسته و رفته نبود ولی عجیب به دلم نشست: « هیچ وقت کم نیار، اگر کم آوری به روت نیار، همینطور با پررویی به کارت ادامه بده »