مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

بن بست فکری

بعضی اوقات یک مشکل اینقدر کش پیدا میکنه و در خصوص آن تصمیمی گرفته نشده که اگر به ساده ترین حالت رسیده باشه هم قابل حل نیست.

حس می کنم یک نیروی مرموزی داره منو به بن بست فکری می کشونه!

آدم دلش می گیرد، بغضش را قورت می دهد

توی این اوضاع آشفته چیزی که بیشتر بهت لطمه می‌زند و داغون می‌کنه آدم رو اینه که با دیدن مدیران بیخود و زمامداران مملکت آینده زورشون ظاهراً به این وضع نمی‌رسه.

 محبوب من!

اگر در زندگی‌ِ من نبودی

بانویی چون تو را «خلق» می‌کردم

که قامتش چون شمشیر، زیبا و کشیده

و چشمانش چون آسمانِ تابستان، زلال باشد

صورتش را روی برگ درختان نقش می‌زدم

و صدایش را بر برگ درختان

حک می‌کردم

موهایش را کشتزاری از ریحان،

کمرگاهش را از شعر،

و لب و دهانش را جامی عطرآگین

می‌ساختم

و دستانش را،

چونان کبوتری که آب‌ را نوازش می‌کند

و ترسی از غرق شدن ندارد.

تمام‌ طول شب را بیدار می‌ماندم

تا لرزش گردنبند و موسیقی گوشواره‌اش را ترسیم کنم

  ادامه مطلب ...

اوضاع خیلی خیطه

دیروز یک بحث احمقانه با مدیرم داشتم، هرچند که اولش اونقدر احمقانه به نظر نمی رسید.

گفت : این ماشینی که من دارم خیلی توی چشمه و وقتی میرم مرکز شهر احساس امنیت ندارم میخوام یه ماشین سبک تر بگیرم نظرت چیه؟

گفتم: بله خوب ،ولی  به هر حال ماشین های داخلی هم مشکلات خودشون رو دارند و باید یه زنبیل بذاری توی تعمیرگاه که از حوصله شما خارجه!

- آره اینم هست ، ولی این ماشین هم اذیت خودش رو داره هر سری میبرمش تعویض روغن حداقل 12میلیون هزینه داره( اینجا فهمیدم که بحثم احمقانه بوده چون هنوز دارم برای 8میلیون تعمیر موتوری که قبل از عید پرداخت کردم تاوان می دم!)


خلاصه امر فکر میکنم بدبختی مثل آدامس میمونه یا شایدم مثل یه چرخ دنده معیوبه، هیچوقت تمام نمیشه فقط در مقاطعی شکلش تغییر میکنه.

یک هفته دیگه سرماه میرسه و من الان مشکلات بزرگتری از حقوق خودم دارم. خدا کمک کنه اینم رد کنیم.



دارم امید بر این اشک چو باران که دگر

برق دولت که برفت از نظرم بازآید


آن که تاج سر من خاک کف پایش بود

از خدا می‌طلبم تا به سرم بازآید


خواهم اندر عقبش رفت به یاران عزیز

شخصم ار بازنیاید خبرم بازآید


گر نثار قدم یار گرامی نکنم

گوهر جان به چه کار دگرم بازآید


مادر رفت یادش ماند

دو هفته ای هست که مادرم را به خاک سپردیم.

هنوز منتظرم تلفنم زنگ بخورد صدای مهربانش را بشنوم.

10 سال در غربت دویدم هر کاری کردم که خوشحالش کنم ، حالا که داشتم نتیجه می گرفتم مادر رفت.


مادر مهربان و دلسوزم، نشد محبتت را جبران کنم. حلالم کن.

ابتکار عمل هر کاری که داشتم را از دست دادم. می خواهم تا آخر سال فقط یک جا کار کنم و کمتر با بقیه معاشرت کنم.


با بند بند جانم شعر شهریار می خوانم؛ 

حیدر بابا دنیا یالان دنیادی

سلیماندان نوحدان قالان دنیادی

اوغول دوغان درده سالان دنیادی

هرکیمسیه هر نه وئریب آلیبدی

افلاطوندان بیر قوری اود قالیبدی


و


باز آمدم به خانه، چه حالی! نگفتنی

دیدم نشسته مثل همیشه کنار حوض

پیراهن پلید مرا باز شسته بود

انگار خنده کرد ولی دل شکسته بود:

بردی مرا به خاک سپردی و آمدی؟

تنها نمی‌‌گذارمت ای بینوا پسر

می‌خواستم به خنده درآیم به اشتباه

اما خیال بود،

ای وای مادرم 

یامان یئرده گؤن دؤندی ، آخشام اوْلدی‬

‫دوْنیا منه خرابهٔ شام اوْلدی‬

به هنگام سیه روزی عَلَم کن قد مردی را

به هنگام سیه روزی عَلَم کن قد مردی را

ز خون ِ سرخ فام خود بشوی این رنگ زردی را


نصیبِ مردم دانا به جز خون جگر نبود

در آن کشور که خلقش کرده عادت ، هرزه گردی را


ز لیدرهای جمعیت ندیدم غیر خودخواهی

از آن با جبر کردم اختیار اقدام فردی را


کنون تازم چنان بر این مبارزهای نالایق

که تا بیرون کنند از سر هوای هم نبردی را


شبی کز سوز دل شد برق ِ آهم آسمان پیما

چو بخت خود سیه کردم ؛ سپهرِ لاجوردی را

یک کتاب باید بنویسم

از 18 سالگی دوست داشتم و تصمیم گرفتم که یک کتاب باحال بنویسم ولی همیشه کل عنوان ایده در حد یک خط بیشتر نمیره!

چه ذهنی داشته خالق کتاب صدسال تنهایی

باز آمدم چون عید نو!

خیلی وقت بود رمق یادداشت نوشتن نداشتم، از بس امسال سرم شلوغ شد ولی خداروشکر امروز میخوام راجع به چیزی که دیروز بهش رسیدم بگم.

برای تغییر مملکت شاید لازم نباشه گردن گردن کش ها رو شکوند یا دنبال کارتل های بزرگ اقتصادی بود.

بعضی اوقات یک کارمند یا کارشناس آموزش ندیده یا بی شعور خودش به تنهایی می تونه یک مملکت رو عقب بندازه.

دارم به تمام کارهایی که انجام دادم تا الان فکر میکنم که چطور یک کارشناس بی خود ممکن بود مسیر کلی کار رو تغییر بده و بعضی وقت ها موفق شده و بعضی اوقات نه.


حالا شما کارهای خودتون رو ببنید و تاثیر این کارمندان و کارشناسان رو در روند زندگی و برنامه هاتون حس کنید!