همچنان طاقت فرسوده شدن با من نیست
نپسندید که در لحظه شماری باشم
همه ی درد من این است که می پندارم
دیگر ای دوستِ من ! دوست نداری باشم
مرگ هم عرصه ی بایسته ای از زندگی است
کاش ! شایسته ی این خاکسپاری باشم.
دو روز پیش خبر فوت مرحوم استاد محمدعلی بهمنی را شنیدم و متاثر شدم.
حوالی سال 80 که اولین سال های مدرسه رفتم بود یک واکمن داشتم( وسیله ای مستطیلی شکل که برای بخش موسیقی استفاده می شد"سال 2000 میلادی") یک نوار خام هم داشتم که وقتی رادیو موسیقی خوبی پخش می کرد ضبطش میکردم یکی از آهنگ هایی که از رادیو ضبط کرده بودم آهنگ طعنه اثر مرحوم ناصر عبدالهی بود ، این آهنگ با کیفیت افتضاحی دریافت و ضبط شده بود که فکر کنم الان معادل دانلود یک ترک 64 کیلوبایتی باشه و من خیلی دوستش داشتم و یک روز تمام وقت مرتبپ بخشش می کردم تا پدرم گفت واست نوارش رو می خرم و کاست آلبوم "عشق است" اولین شناخت شد از یک محصول درجه یک که با کهکشانی ها؛ ترانه محمدعلی بهمنی، صدای ناصرعبدالهی و دکلمه پرویز پرستویی ساخته شده بود.
الان هم که حدود 23 سال از اون روزها میگذره همیشه ترانه های مرحوم بهمنی و صدای مرحوم عبدالهی برای تداعی کننده حال و هوای خرمشهر و دوران خوش کودکیمه و همچنان در صدر آهنگ هایی که دوستشان دارم.
من یک بار توفیق دیدن ایشان را در دانشگاه داشتم شاعری بودند که شعر را زندگی می کردند.
روحشان شاد.
بشر از مادر ایام نمی زاد ایکاش
که عنان در کف تقدیر نمی داد ایکاش
زندگی نیست که زندان مکافات است این
کس به زندان مکافات نمی ماناد ایکاش
در باغی بگشاید به رُخَت سبز، ولی
سخت بن بست که هرگز نگشایاد ایکاش
تن درستی و امان است، تن آسایی ما
که نمی پاید و تن نیز نپایاد ای کاش
اول امید که خیری برساند لیکن
وآخرش خوف که شری نرساناد ایکاش
جز ستم نیست توانایی و آنهم که گناه
آدمی هیچ گناهی نتواناد ایکاش
بعد این خانه خرابی که به دنیا دیدیم
خانه ی آخرت از ما بُدی آباد ایکاش
لیک از این مغلطه معلوم که آن حاجت هم
نه روا بوده خدایا که روا باد ایکاش
گر فلاطون شوی از شر شیاطین نجهی
که جهیدن بدی از اینهمه شیاد ایکاش
خضر و قائم به جهانی دگرند و اینجا
با کس این قرعه نیفتاد و نیفتاد ایکاش
این جهان فتنه و نخجیرگه شیطان است
سرنوشتی که کس این قصه نداناد ایکاش
نکته گیری و فضولی نتوان با تقدیر
که خدا عذر فضولی بپذیراد ایکاش
شهریارا دم رفتن همه را حرف این است
که دگر بار نزایاد و نمیراد ایکاش
این دوماه درگیر دوتا پروژه پیچیده بودم، با این که مصیبت نامه ای بودن واسه خودشون ولی خداروشکر با سربلندی و خاطره شیرین و کلی تجربه تمام شدند و خدارا از این بابت شکر می کنم.
می فرمایند که سختی ها آسان نمی شن ظرفیت ما بیشتر میشه.
گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهن گرفتن آموخت
شبها بر گاهواره من
بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا بپا برد
تا شیوه راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من
بر غنچه گل شکفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست
این روزها وقتی آقا عرفان و مامانش رو میبینم به این فکر می کنم که چقدررر یک مادر باید به نوزاد رسیدگی کنه تا حتی بتونه شیر بخوره، هم دلم برای مامانم تنگ میشه و هم بیشتر ممنون خانمم میشم که توجه خاصی به همهی جنبه های زندگی آقا عرفان داره و مدام بهش یادآوری میکنم که پسرمون مثل خودم قراره عاشقت بشه. امروز هم سه تایی سومین ساگرد ازدواجمون رو جشن میگیریم.
تحقیقات علمی معتبر رو انستیتو ها که معمولا به صنایع بزرگ وابسته هستند انجام میدن و منتشر میکنند.
بنابراین طبیعیه که نتایج بیشتر مطلوب صنایع هست. هر صنعتی که به جریان درآمدی برسه شروع میکنه به تولید علم و علم رو حسابی به خدمت میگیره و شما که مهندس و دکتری تا به انیستیتو وابسته نباشی نه خودت اعتباری داری و نه مقالاتت دوزار ارزش پیدا می کنن!
دیگه نه پول داری که تحقیقاتت رو ثابت کنی و نه حتی بتونی منتشر و ثبتشون کنی.
مثلا این گزاره که میگه: صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات جزو صنایع پاک و سبز هستند و بیشتر از پتروشیمی های کل دنیا مصرف انرژی ندارند.
ولی در واقعیت: فقط مصرف انرژی اینترنت جهانی 10% از کل مصرف برق جهان هست و بیشتر هم خواهد شد، این یعنی آلایندگی کربنی اینترنت 2 تا 4 درصد آلایندگی جهانی است که معادل دو برابر صنعت جهانی هوانوردی میباشد! برای انقال یک گیگ داده حدود 3 کیلوگرم دی اکسید کربن تولید میشود.
برای دیدن یک فیلم یکساعته به صورت اچ دی از فیلیمو( برای خارجی ها نت فیلیکس) 10 کیلوگرم دی اکسید کربن فقط مربوط به پهنای باند سایت نمایش دهنده تولید میشود.
پی نوشت و منابع:
من خودم آمار مربوط به مصرف اینترنت جهانی رو اولین بار در کانال تلگرامی اکومدرنیسم دیدم که به منبع اشاره کرده بود ولی برای راستی آزمایی نتایج را از آژانس بین المللی انرژی هم راستی آزمایی کردم و این و این هم منابع دیگر!
وقتی اولین تلویزیون رنگی رو خریدیم من حدوداً 5 سالم بود، قشنگ یادمه تازه از اردبیل به خرمشهر نقل مکان کرده بودیم پرواز هما که چون بچه بودم یک هدیه هواپیما کوچولو بهم دادن، چند شب پیش وقتی واکسن دوماهگی آقا عرفان رو زده بودیم خواب اون روز رو دیدم، وای تلویزیون رنگی ال جی با بازی یک بازی خیلی ساده که عنکبوتی بود و باید نقطه ها رو میخورد!
خونه جدید و تلویزیون جدید، سن پدرم حدود همین سن خودم بود، همه چیز خوب و با امیدواری روزهای روشن برای من.
شهر هیچ جنبه بصری درست و حسابی نداره مگر این که وسطش یه ساخت و ساز بی منطق و زشت رو ببینیم.
کلا روندی که میبینم از بین رفتن باغچه های قشنگ، خونه های اصیل و درست شدن خونه های دوزارای آشغال با نماهای درپیت مخصوصا رومیه.
عباس : من خروس بی محلم اسی خان شمام سرتون شلوغ پلوغه، میرم سر یه فرصت خدمت میرسم.
اسی: بیشین عباس آقا، نقد رو ول نکن ... اوس کریم 120 سال بهت عمر با عزت بده من خودمو عرض می کنم: آدمیزاد گاهی وقتا با یه عطسه، فقط و فقط با یه عطسه روده میترکونه و افقی میشه... این شیشه اعتبارش بعض من و شماست... آنفارکتوس در کمین همهی ماست، قبول نداری؟